اشعار عاشقانه سعدی شیرازی

تا عهد تو در بستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها 

شعر عاشقانه از سعدی شیرازی 

خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید:
آمدی؟ وه که چه مشتاق و پریشان بودم!

---

شعر زیبا از سعدی 

دردی از حسرت دیدار “تو” دارم که طبیب
عاجز آمد؛ که مرا چاره‌ درمان تو نیست!

---

 بهترین اشعار سعدی

گر خردمند از اوباش جفایی بیند
تا دل خویش نیازارد و درهم نشود
سنگ بی‌قیمت اگر کاسه‌ی زرین بشکست
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود 

---

اشعار عاشقانه از سعدی

دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند

هزار فتنه به هر گوشه‌ ای برانگیزند 

---

اشعار خاص سعدی 

هرگز پر طاووس کسی گفت که زشتست؟
یا دیو کسی گفت که رضوان بهشتست؟
نیکی و بدی در گهر خلق سرشتست
از نامه نخوانند مگر آنچه نوشتست 

---

شعر های ناب سعدی 

ﺗﻨﻢ ﻓﺮﺳﻮﺩ ﻭ ﻋﻘﻠﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﺸﻘﻢ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎﻗﯽ
ﻭ ﮔﺮ ﺟﺎﻧﻢ ﺩﺭﯾﻎ ﺁﯾﺪ ﻧﻪ ﻣﺸﺘﺎﻗﻢ ﮐﻪ ﮐﺬﺍﺑﻢ 

---

زیباترین اشعار سعدی

اگر از کمند عشقت بروم کجا گریزم؟

که خلاص بی تو بند است و حیات بی تو زندان

---

بازدیدکننده ی محترم! در صورت تمایل می توانید زندگی نامه سعدی شیرازی را هم مطالعه کنید.

زندگیتان عاشقانه ...