رندان نبریدند دل از دست درازی
تا زلف تو را این همه کوتاه ندیدند
ادامه مطلب ...
تا عهد تو در بستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها
به دل ناگفته صدها حرف دارم
میان سینه زخمی ژرف دارم
به روی پوستین سالخوردم
زمستان در زمستان برف دارم
اندوهت را به برگها بسپار!
واپسین روزهای پاییزت بخیر، دوست چهارفصل من!
یلدایت پر از مهربانی
ادامه مطلب ...